برای همه چیز آماده بودم
هر کاری از رو هدفی انجام شده بود
مثلا عطری که روی مچ دستم زده بودم به خاطر این بود که وقتی کنار هم روی نیمکت پارک نشستیم ، وقتی که گرم صحبت بودیم ، وقتی که اون داشت صحبت میکرد 
من باید .
ولی مثله همیشه ترسیدم
همه ی برنامه ها رو لبخندش به هم زد
برنامه ها خوب بودند
روی کاغذ من برنده بودم
کلی تمرین کرده بودم
خودم، نقشه هام، تمرینام جلوی آینه همش یه خونه  کاغذی بود که باد همشو برد و نابود کرد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها